فیگور اورجینال مدل فیگور کلکسیونی از سری شخصیت های قهرمانان فیلم شگفت انگیزان « رابرت باب پار: آقای شگفت انگیز Herocross Mr Incredibles 052 Bob Parr» از جنس پلاستیک فشرده، برای طرفداران فیگور «باب پار: آقای شگفت انگیز»، این فیگور های اسباب بازی، ظاهری زنده دارند و انتخاب خوبی برای ارائه و هدیه دادن به نوجوانان و دوستداران فیگور «باب پار: آقای شگفت انگیز» هستند. این فیگور های اسباب بازی با طراحی زیبا و ساختاری خوب و عالی، مقاوم در برابر سایش، سقوط و رنگ پریدگی هستند و برای مدت طولانی قابل استفاده می باشند. بازی با فیگور ها معمولا جذابیت زیادی برای کودکان و نوجوانان و حتی جوانان دارد. آنها را به دنیای خیال برده و با داستان سازی در ذهنشان مهارتهای ذهنی متنوعی را در خود تقویت می کنند و با قرارگرفتن در نقش قهرمانان داستانها عزت نفس و حس خوبشان نسبت به خودشان تقویت می گردد. رنگ محصول به دلیل تفاوت در دوربین تصویر برداری و نمایشگرها ممکن است با محصول اصلی کمی متفاوت باشد.
ارتفاع
بسته بندی
ابعاد جعبه محصول
برند
جنس
رده سنی
فیگور یک عروسک با شخصیت قابل تنظیم است که معمولاً از پلاستیک ساخته میشود و اغلب بر اساس شخصیتهای یک فیلم، کتاب طنز، نظامی، بازی ویدیویی یا برنامه تلویزیونی ساخته میشود. فیگورها برخلاف عموم عروسکها بیشتر مورد استقبال پسربچهها و بزرگسالان قرار میگیرند.
اصطلاح «اکشن فیگور» برای اولین بار توسط Hasbro در سال ۱۹۶۴ ابداع شد تا چهره جو را برای کودکانی، خصوصاً پسرانی که با عروسک بازی نمیکردند، گزینه ای برای خرید قرار دهد. عروسک اصطلاحی است که در درجه اول به عنوان اسباب بازی دختران بشمار میرود، از این رو تغییر اسم و صفت کمک بزرگی برای ورود به بازار جدید بود.
تنوع فیگورها به قدری زیاد است که دیگر برای داشتن یکی از آنها مسئلهی جنسیت دختر و پسر مطرح نیست. فیگورها ابعاد مختلفی دارند و به دو دسته ثابت یا مفصلی طبقه بندی می شوند. همچنین برای سن و سال خاصی ساخته نمیشوند و میتوان آنها را هم نوعی اسباببازی برای کودکان به حساب آورد و هم به عنوان یک استند دکوری روی میز یا کتابخانه برای دکور اتاق یا آرشیو کلکسیون بزرگسالان استفاده کرد.
بازی با فیگور ها معمولا جذابیت زیادی برای کودکان و نوجوانان و حتی جوانان دارد. آنها را به دنیای خیال برده و با داستان سازی در ذهنشان مهارتهای ذهنی متنوعی را در خود تقویت می کنند و با قرارگرفتن در نقش قهرمانان داستانها عزت نفس و حس خوبشان نسبت به خودشان تقویت می گردد.
رابرت "باب" پار ، همچنین به عنوان آقای شگفتانگیز شناخته میشود، یک ابرقهرمان تخیلی است که در انیمیشن ابرقهرمانی پیکسار ، شگفتانگیزان (2004) و شگفتانگیزان 2 (2018) ظاهر میشود. او ابرقهرمانی است که دارای قدرت ، دوام و استقامت فوق بشری است. او با هلن پار معروف به الاستیگرل ازدواج کرده و دارای سه فرزند به نامهای داش ، ویولت و جک جک است . صداپیشگی او را کریگ تی نلسون در فیلم ها برعهده دارد، در حالی که صداپیشگی او در فیلم آقای شگفت انگیز و دوستان و بازی های ویدیویی بر عهده پیت داکتر ، ریچارد مک گوناگل و جف برگمن است . او توسط نویسنده/کارگردان، برد برد، خلق شد ، و تا حدودی بر اساس پدر برد است، با پرنده اظهار داشت: "او کمی شبیه پدر من است، زیرا پدرم مردی عالی، واقعا بامزه و باهوش بود. و من او را صمیمانه دوست دارم."
قدرت مافوق بشری
- نزدیک به آسیب ناپذیری
- حس خطر
- استراتژیست ماهر
- افزایش سرعت و چابکی
- رزمنده خبره تن به تن
- دقت فوق العاده
در روزی که قرار است با نامزدش هلن (همچنین به نام الاستی گرل) ازدواج کند، باب پار (همچنین به عنوان آقای شگفت انگیز شناخته می شود) الیور سنسویت را از خودکشی نجات می دهد و او را از پنجره یک آسمان خراش که در حال حاضر توسط یک ابرشرور به نام دزدیده می شود، نجات می دهد. سفر بمب. در حالی که این دو با یکدیگر روبرو میشوند، یکی از طرفداران جوان آقای شگفتانگیز، بادی پاین، با چکمههای موشکی که او اختراع کرده بود، به داخل پرواز میکند و بهعنوان «Incrediboy» یاور آقای شگفتانگیز عمل میکند. باب بادی را به عنوان دستیار خود رد می کند، اما Bomb Voyage یک بمب چسبنده را پرتاب می کند که به شنل بادی وصل می شود. باب بمب را از بادی پرتاب می کند، اما یک مسیر قطار مرتفع را ویران می کند و باب از سقوط قطار جلوگیری می کند. پس از عروسی، سانسویت و مسافران قطار از باب به دلیل جراحات گردنشان شکایت کردند. دعوای خسارات جانبی باب، همراه با دعاوی مشابه علیه دیگر ابرقهرمانان، افکار عمومی را علیه آنها برمی انگیزد و دولت برنامه جابجایی ابرقهرمانان را آغاز می کند و "سوپرها" را مجبور می کند تا به هویت مخفی خود پایبند باشند و سوء استفاده های خود را کنار بگذارند.
پانزده سال بعد، باب، هلن و فرزندانشان ویولت، دش و جک جک در شهر متروویل زندگی میکنند و مجبور میشوند ابرقدرتهای خود را مخفی نگه دارند. اگرچه، گهگاه باب، همراه با بهترین دوستش، لوسیوس بست یا فروزون ، "روزهای شکوه" ابرقهرمان بودن را با هوشیار بودن در شب زنده می کند.
یک روز در حالی که باب به عنوان یک تنظیم کننده بیمه کار می کند، می بیند که یک نفر را سرقت می کنند و می رود تا جلوی آن را بگیرد، اما سرپرستش، گیلبرت هاف، او را تهدید می کند که در صورت انجام این کار، او را اخراج خواهد کرد. باب که عصبانیت خود را از دست می دهد، مشاور خود را با پرتاب کردن او از میان دیوارها مجروح می کند و در نهایت باعث اخراج او می شود. پس از اخراج، باب به خانه میرود و یک پیام ویدیویی هولوگرافیک از زنی به نام میراژ دریافت میکند که از او میخواهد با Omnidroid مبارزه کند ، یک روبات سهپایهمانند که سرکش شده است. باب بدون اینکه به خانوادهاش بگوید این پیشنهاد را قبول میکند و با Mirage سوار پرواز میشود و در آنجا او را به جزیرهای به نام Nomanisan میبرند تا با Omnidroid مبارزه کند. باب با دروید می جنگد و آن را فریب می دهد تا منبع انرژی خود را از بین ببرد و ربات را غیرفعال کند. پس از مبارزه، باب با انجام تمرینات سخت شروع به شکل گیری می کند. باب به لباس فوق العاده قدیمی خود نگاه می کند و متوجه پارگی آن می شود. او آن را به طراح لباس ابرقهرمانی ادنا مد می برد . ادنا لباسهای ابرقهرمانی کاملاً جدیدی برای کل خانواده میسازد، با این فرض که هلن میداند دارد چه میکند.
باب که به Nomanisan برمیگردد، متوجه میشود که میراژ برای یک بادی بزرگسال کار میکند، که اکنون با نام ابرقهرمانی Syndrome میرود. Syndrome اکنون یک مخترع و فروشنده اسلحه ثروتمند است و Omnidroid را با استخدام ابرقهرمانان مختلف برای مبارزه با آن تکمیل کرده است. Syndrome قصد دارد Omnidroid کامل شده را به Metroville بفرستد، جایی که او مخفیانه کنترل های آن را دستکاری می کند تا آن را در ملاء عام شکست دهد و خود به یک "قهرمان" تبدیل شود. او سپس قصد دارد اختراعات خود را به همه بفروشد تا همه بتوانند به یک ابرقهرمان تبدیل شوند و می گوید: "وقتی همه فوق العاده باشند، هیچ کس نخواهد بود".
هلن به باب مشکوک می شود و ادنا را ملاقات می کند و متوجه می شود که باب نیز چه کرده است. او چراغی را فعال می کند که ادنا در لباس ها تعبیه شده است تا باب را پیدا کند، و به طور ناخواسته باعث می شود که او در حین نفوذ به پایگاه سندرم دستگیر شود. هلن برای سفر به Nomanisan یک هواپیمای شخصی قرض میگیرد که ویولت و داش را بهعنوان رهگذران همراهی میکند. سندروم موشکهایی پرتاب میکند که هواپیما را منفجر میکند، که باعث ناراحتی باب میشود، و او تهدید به کشتن میراژ میکند، اما علیرغم تشویق شدن توسط سندروم، قادر به انجام این کار نیست. هلن و بچهها از موشک جان سالم به در میبرند و بعد از اینکه هلن باب را پیدا میکند، هر دو برای یافتن فرزندانشان عجله میکنند زیرا نگهبانان سندروم در تعقیب آنها هستند. پس از یافتن فرزندان خود، همه آنها با موشک دیگری با کمک میراژ به متروویل می گریزند.
به دلیل هوش پیشرفته Omnidroids، سندرم را به عنوان یک تهدید می شناسد و کنترل از راه دور ربات را از بازوی سندروم شلیک می کند. لوسیوس و پارس ها با هم می جنگند تا جلوی نابودی Omnidroid را بگیرند. هنگام بازگشت به خانه، پارها متوجه سندروم شدند تا جک جک را ربودند. همانطور که سندروم به سمت جت او پرواز می کند، ابرقدرت های تغییر شکل خود جک جک آشکار می شود و او در هوا از سندروم فرار می کند. هلن جک جک را می گیرد و باب هنگام سوار شدن به هواپیمای سندروم ماشینش را به طرف هواپیما پرتاب می کند. سندرم توسط شنل خود او به داخل توربین جت مکیده می شود و هواپیما منفجر می شود. سه ماه بعد، Parrs شاهد ورود supervillain the Underminer بودند. آنها ماسکهای ابرقهرمانی خود را میزنند و آماده رویارویی با تهدید جدید به عنوان یک خانواده هستند.
باور نکردنی ها 2
Incredibles و Frozone با The Underminer مبارزه می کنند و با موفقیت از ویران کردن City Hall جلوگیری می کنند، اما نمی توانند مانع از سرقت بانک و فرار او شوند . خسارات جانبی به دولت حسادت بهانه کاملی را می دهد تا برنامه جابجایی ابرقهرمانان را تعطیل کند و از کمک مالی Parrs و دیگر ابرقهرمانان خودداری کند. تونی رایدینگر ، علاقهمند به ویولت ، هویت ابرقهرمانی او را کشف میکند و باعث میشود که مامور ریک دیکر خاطرهاش را از او پاک کند.
تاجر ثروتمند وینستون دیور و خواهرش اِولین ، که غول رسانهای و مخابراتی DevTech را اداره میکنند، مأموریتهای مخفی را برای ابرقهرمانان پیشنهاد میکنند که برای جلب اعتماد عمومی ضبط و منتشر میشوند. وینستون برای ماموریت های اولیه، Elastigirl را که کمتر دچار حادثه می شود به جای آقای Incredible انتخاب می کند. باب در نقش جدید خود بهعنوان پدر و مادری که در خانه میماند با مشکل مواجه است: تلاش برای کمک به داش در انجام تکالیف ریاضی، درد دل ویولت از اینکه تونی او را برای اولین قرار ملاقاتشان ایستاده است (به دلیل پاک کردن حافظهاش)، و جک جک که با او ویران میکند. ابرقدرت های در حال رشد Edna Mode لباسی برای کمک به کنترل توانایی های جک جک ایجاد می کند. در همین حال، Elastigirl با ابرشرور "The Screenslaver" مواجه می شود که تصاویر هیپنوتیزمی را از طریق صفحه نمایش تلویزیون پخش می کند. پس از اینکه او را از تخریب یک قطار شهری شلوغ جلوگیری می کند و تلاش او برای ترور یک سفیر را خنثی می کند، او را به یک ساختمان آپارتمانی تعقیب می کند و نقاب او را به عنوان یک پیتزا تحویل می دهد که ادعا می کند هیچ خاطره ای از اقدامات او ندارد.
وینستون در یک مهمانی که دستگیری Screenslaver را جشن میگرفت، اجلاس سران جهان را برای قانونی کردن ابرقهرمانان اعلام میکند که در قایق تفریحی لوکس خود، Everjust میزبانی میشود . Elastigirl متوجه می شود که تحویل دهنده پیتزا دستگیر شده Screenslaver نیست بلکه توسط عینک های خواب آور کنترل می شود . ایولین عینک را به الاستیگرل وادار می کند و نشان می دهد که محافظ صفحه است. در حالی که او را از طریق یک صندلی در یک اتاق سرد یخبندان نگه می دارد تا توانایی های کششی خود را محدود کند، اولین کینه خود را از ابرقهرمانان توضیح می دهد، زیرا پدرش در حین ممنوعیت و جابجایی ابرقهرمان ها توسط سارقان کشته شد در حالی که سعی می کرد به جای مخفی شدن از ابرقهرمانان کمک بخواهد. سال های قبل؛ (برخلاف وینستون که به درستی معتقد بود فقدان ابرقهرمان دلیل آن است) و متعاقب آن مرگ مادرش به دلیل درد دل. او قصد دارد با ایجاد فاجعه ای که به طور جبران ناپذیری شهرت همه ابرقهرمانان را خدشه دار کند، قله برادرش را خراب کند و اطمینان حاصل کند که آنها برای همیشه غیرقانونی می مانند و عموم مردم برای مدیریت بحران ها به ابرقهرمانان اعتماد نخواهند کرد. او باب را به دام می کشاند و گروهی از ابرقهرمانان هیپنوتیزم شده را می فرستد تا کودکان پار را تحت سلطه خود درآورند. Frozone سعی می کند از آنها محافظت کند اما غرق شده است. ویولت، دش و جک جک در یک ماشین بازسازیشده Incredibile، ابرخودرویی که زمانی متعلق به پدرشان بود، فرار میکنند و به قایق تفریحی وینستون میرسند. آقای شگفتانگیز، الاستیگرل و فروزون هیپنوتیزمشده، مانیفست انتقامجویانهای را که برای ترسیم ابرقهرمانها بهعنوان یک تهدید طراحی شده بود، تلاوت میکنند و سپس خدمه کشتی را مطیع میکنند، قایق را به سمت شهر نشانه میگیرند و کنترلها را از بین میبرند. جک جک عینک الاستیگرل را برمی دارد. او به نوبه خود آقای Incredible و Frozone را آزاد می کند. Incredibles و Frozone دیگر ابرقهرمانان تحت کنترل ذهن را آزاد می کنند و همه با هم کار می کنند تا قایق بادبانی را از تصادف به شهر بازگردانند. الاستی گرل اولین را در حال تلاش برای فرار با جت دستگیر می کند. ابرقهرمانان در سراسر جهان جایگاه قانونی خود را به دست می آورند.
مدتی بعد، تونی ویولت را در یک فیلم همراه با خانواده همراهی می کند. وقتی پارس ها ماشینی از دزدان بانک را می بینند، ویولت تونی را در تئاتر رها می کند و قول می دهد که به زمان بازگردد و Incredibles لباس می بندند و در Incredibile خود تعقیب می کنند.
دیدگاه خود را بنویسید