بسياري از بازيهاي روميزي قابليت بازي دونفره را دارند. ولي اغلب بازيهاي چند نفره اي هستند که با تغيير جزئي در قوانين بازي، امکان دونفره شدن را هم اضافه کرده اند. در واقع طراحان به دنبال اين هستند که گستره تعداد بازيکنان را افزايش دهند و اين از جنبه هاي مختلف به سود آن هاست. به طور قطع يک بازي که قابليت بازي از 2 تا 5 نفر را دارد، مخاطب بيشتري از بازي اي که فقط 3 تا 5 نفر ميتوانند بازي کنند مخاطب پيدا ميکند.
اما در اين ميان بازيهايي هستند که در درجه اول براي دونفر طراحي شده اند. هدف اصلي آن ها قابليت بازي براي دونفر است.اين بازي ها معمولا ويژگي هاي متفاوتي با بازي هاي چند نفره دارند. ميخواهم روي اين نکته تاکيد کنم که بازي هاي دونفره و چند نفره از جنبه هاي مختلفي با هم متفاوت هستند. حتي از نظر قوانين بازي و مکانيسم هاي به کار رفته در آن. شايد بد نباشد تفاوت قائل شويم بين بازيهاي دو نفره و بازي هاي دونفره-شده.
حتي همه بازي هاي اختصاصا دونفره هم الزاما آن ويژگي خاص را ندارند. بحث را با يک بازي کلاسيک دونفره که از نظر من به يک بازي دو نفره ايده آل بسيار نزديک است ادامه ميدهم. بازي Othello که يک بازي انتزاعي است که اصلاح شده يک بازي قديمي تر به نام reversi با اصلاحات جزئي است. اين بازي از يک صفحه مربعي با خانه هاي 6 در 6 يا 8 در 8 يا 10 در 10 است که به تعداد خانه ها مهره هايي دارد که دو سمت آن ها دو رنگ متفاوت است. هدف بازي اين است که هر بازيکن در پايان خانه هاي بيشتري را تصاحب کرده باشد. روش بازي به اين صورت است که هر بازيکن در نوبت خود با احاطه کردن دوطرف مهره هاي حريف آن مهره ها را مال خود ميکند. نکته اينجاست که اين مهره ها متعلق به يک بازيکن نيستند يعني هر بازيکن مهره هاي اختصاصي خود را ندارد. بلکه مشترکند و تنها با چرخاندن آن ها و تغيير رنگ آن ها در اختيار يکي از دو بازيکن قرار ميگيرند.
در اين بازي همه چيز بين دوبازيکن مشترک است. هم صفحه بازي هم مهره ها که اين ها در واقع تمام اجزاء بازي هستند. وقتي يک بازيکن حرکتي ميکند و تصميمي ميگيرد، اين حرکت روي امتياز، موقعيت و تعداد مهره هاي بازيکن مقابل تاثير ميگذارد. دو بازيکن به طرز قابل توجه و زيادي به هم وصل هستند. همان طور که هر مهره دو رو به دو رنگ مختلف دارد و دو رنگ در يک مهره جمع شده، به نظر مي آيد که دو بازيکن هم پيوند خاصي با هم دارند و از هم جدا نيستند. تاثير بازيکن ها روي هم به تدريج با بيشتر شدن مهره ها بيشتر ميشود. به طوري که در چند حرکت پاياني ،با هر حرکت ممکن است تعداد زيادي مهره برگردند و نتيجه به طور قابل توجهي تغيير کند. در اين بازي چيزي بيش از يک رقابت خشک و خالي ميبينيد. خيلي فراتر از امتياز جمع کردن براي پيشي گرفتن از نفر ديگر و اول شدن. حتي فراتر از مقابله کردن يا مبارزه رودررو با طرف مقابل. در اين جا هر بازيکن با هر حرکت، طرف مقابل را هم تغيير ميدهد.
بازيهاي دونفره اي را مي توان پيدا کرد که در آن بازيکن ها فقط از مجموعه کارت هاي مشترک يا منابع مشترکي استفاده ميکنند، ولي بازيشان به هم گره نخورده و روي همديگر تاثير زيادي نمي گذارند. اين بازيها هم در نوع خود جذاب هستند ولي لذت مخصوص بازي دونفره، آن گره خوردن به هم را منتقل نميکنند.
نمونه ديگري از اين ويژگي را به شدت کمتر در بازي onitama ميتوان ديد. در اين بازي که شباهت هايي به شطرنج دارد، حرکت مهره ها با کارت انجام ميشود. در هر نوبت شما دو کارت در اختيار داريد که بايد يکي را انتخاب کنيد و با انتخاب هر کارت حرکت، کارت ديگر را به بازيکن مقابل رد ميکنيد.در واقع با هر انتخاب، براي حريف هم تصميمي ميگيريد.
پيشنهاد من اين است که اگر قصد انتخاب بازي دونفره داريد، بازي هايي را پيدا کنيد که تا حدودي اين ويژگي را داشته باشند. اميدوارم شما از تجربيات خود در کامنتها مثال هاي بيشتري از اين نوع بازي ها بزنيد.
دیدگاه خود را بنویسید